English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 29 (8626 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
busman's holiday U تعطیلی و مرخصی که طی آن انسان همان کارهایی را میکند که در سر کار میکرده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
I am here on holiday. من برای تعطیلات به اینجا آمدم.
holiday U تعطیلات
So much for our holiday. U این هم از تعطیلاتمان. [یک چیزی یا موقعیتی نگذاشت تعطیلات داشته باشند.]
holiday U تولید رخنه در عکاسی هوایی محوطه پوشیده نشده درعکاسی هوایی
holiday U تعطیل مذهبی
holiday U روزتعطیل
holiday U تعطیل
holiday U روزبیکاری
package holiday U گشت بسته ای
package holiday U مسافرت بسته بندی
That's the end of our holiday. U این هم از تعطیلاتمان. [یک چیزی یا موقعیتی نگذاشت تعطیلات داشته باشند.]
holiday cottage U ویلای اجاره ای برای تعطیلات
Did you get much ( any ) benefit from your holiday ? U تعطیلات برایت فایده ای داشت ؟
holiday routine U برنامه روز تعطیل
drug holiday U ترک موقت دارو
legal holiday U تعطیلات رسمی وقانونی
bank holiday U روزهای هفته که بانکها تعطیل هستند
bank holiday U ایامی که به دستور دولت بانکها بستهاند
bank holiday U هر یک از تعطیلات رسمی که در آن مدارس و بانکها و غیره تعطیل هستند
holiday camp U تفریحگاهتعطیلی
package holiday U تعطیلیکهتوسطیکشرکتمسافربریکنترلونظارتشود
public holiday U تعطیلیعمومیورسمی
holiday by the seaside [British] U تعطیلات در کنار دریا
holiday at the seaside [British] U تعطیلات در کنار دریا
holiday by the seaside [British] U مسافرت کنار دریا
holiday at the seaside [British] U مسافرت کنار دریا
Can I rent a holiday cottage? U آیا میتوانم یک ویلا اجاره کنم؟
My holiday did me a world of good. U درتعطیلات یک دنیا به من خوش گذشت
Recent search history Forum search
1holiday jobs
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com